مذهب تشیع یکی از مهمترین مذاهب شناختهشده اسلامی در دنیای معاصر است؛ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دین اسلام اغلب از زاویه مذاهب اهلسنت مورد شناسایی، تحلیل و بررسی قرار میگرفت و متون سنتی اهل سنت مبنای قضاوت درباره ابعاد گوناگون اسلام بود؛
اگرچه مستشرقان و پژوهشگران تاریخ، کم و بیش با قرائت شیعی از دین اسلام، که با محوریت رفتار و گفتار اهلبیت علیهم السلام و عنصر پویای امامت شکل گرفته است، آشنا بودند، اما هنوز ظرفیتها و نقاط قوت برجستهای که در این مذهب وجود دارد، برای همه روشن نبود؛ با طلوع خورشید انقلاب اسلامی ایران و آثار گسترده و عمیقی که بر مناسبات گوناگون سیاسی، فرهنگی، معنوی، اقتصادی، ... جهان گذاشت، اسلام کم کم به صورت دیگری خود را بر مردم دنیا آشکار کرد و همین امرموجب پیدایش مراکز و دپارتمانهای تحقیقاتی و رشتههای متعدد پژوهشی پیرامون ابعاد گوناگون مذهب تشیع شد؛ شاید بتوان گفت که مذهب تشیع، تنها مذهب اسلامی است که از ابتدای تولد تاکنون به علل گوناگون تاریخی، جامعهشناختی، سیاسی، ... همواره در معرض شناسایی و نقد بوده است؛ افراد و گروههایی که از خاستگاه دشمنی و ضدیت با شیعه به بررسی و نقد آن روی آوردهاند، اغلب کوشیدهاند تا آن را به عناصری بیرون از ریشههای اصلی و اصیلش، در رفتار و گفتار پیامبر، نسبت داده و آن را نوعی جعل تاریخی جلوه دهند؛ ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت این افراد و گروهها را باید در جای دیگری بررسی کرد، اما بیتردید یکی از مهمترین تحلیلهای تاریخ محورانه، تحلیلی است که شکلگیری تشیع را به دوران حکومت صفویه ارجاع کرده و تلاش میکند تا با سرهم کردن ادله تاریخی، اثبات کند که صفویان اول بار و برای تحکیم و گسترش پایههای حکومت خود، مذهب شیعه را بهوجود آوردند و گسترش دادند؛ و حتی گروههای سلفی و تکفیری نیز امروزه به این امر استناد میکنند. در این نوشتار و دو نوشتار دیگر بنا داریم تا با طرح چنین شبهاتی، به بررسی و نقد آنها بپردازیم.