داستانهای شگفت

وبلاگی در موضوعات مذهبی

داستانهای شگفت

وبلاگی در موضوعات مذهبی

داستان حدیث عکس و.... مذهبی

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب با موضوع «عرفان» ثبت شده است

۱۶
مهر


فضائل بی شمار مولا علی ع


Image result for ‫عشق علی‬‎

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست / که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
پیامبری هم که علی را شناخته اعتراف دارد که فضائل او قابل شماره و احصی نیست.

ابن عباس می گوید پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لو انّ الفیاض اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛(5) اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسان ها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند بود»


5- المناقب، الموفق بن احمد الخوارزمی، قم، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، ص 32، ابن شاذان، مأة منقبه، قم مدرسةالامام المهدی(ع)، ص 177، حدیث 99، این حدیث را منابع متعدد اهل سنت مانند، عسقلانی، لسان المیزان، ج 5، ص 62، ذهبی، میزان الاعتدال، ص 467و...نقل نموده است.   منبع عکس.قدیم الاحسان

http://valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5922

  • رسول سبزی
۱۴
مرداد


🌷ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن عارف عظیم ­الشّأن که استاد آیت­ الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌ است، جمله بسیار زیبا و عالی را بیان می­ فرمایند که اگر انسان در آن تأمّل کند می­فهمد چه خبر است. می­ فرمایند: وقتی عمل خالص برای خدا شد، طبعاً دیگر خودش هم قیمتش را تعیین می­کند. وقتی به دست کریم رسید، معلوم است قیمت ­گذاری باارزشی می­کند، کریم کریمانه رفتار می­کند امّا اگر به دست مردم برسد اوّلش یک به به و چه چهی است بعدش هزاران إن­قلت است.

🌷پس ارزش همین است که انسان بداند همه چیز باید به دست خدا باشد. تازه جالب است، خودش هم می­گوید که من نه تنها می­خرم بلکه خودم شریک عملت می­شوم «أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ»



حوزه علمیه امام مهدی (عج)

  • رسول سبزی
۰۳
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم



انسان همان طور که از چشم و گوش ظاهر برخوردار است، قلبش نیز چشم و گوشی دارد که وقتی از دنیا می رود و بدن و اعضای او از کارمی افتد هم می بیند و هم می شنود.
در احادیث وارد شده است که وقتی روح از بدن مؤمن بیرون می رود و می بیند که اهل او گریه می کنند، با صدای بلند به آنان می گوید : من اینجا هستم، ناراحت نیستم، چرا گریه می کنید؟ و اگر خدای ناکرده، اهل عذاب باشد، ناله می کند و فریاد می کشد، لیکن کسی صدای او را نمی شنود.
در مورد تسبیح اشیاء نیز قرآن می فرماید :

و إن من شئ الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم
(هیچ چیزی نیست مگر آنکه خدا را حمد و تسبیح می کند، ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید.)

"یسبح بحمده" طبق بعضی تفاسیر به معنای "یسبح مع حمده" می باشد، یعنی موجودات عالم، علاوه بر تسبیح خداوند، به حمد او نیز مشغول هستند.
چرا ما تسبیح اشیاء را نمی فهمیم؟ زیرا تسبیح آنها خارج از عالم طبیعت است و شنیدن آن با گوش مادی ممکن نبوده، به گوش قلب نیاز دارد.
کسانی که اهل کشف و مکاشفه هستند به واسطه ی آنکه چشم و گوش قلبشان باز شده، گاهی بعضی از امور پشت پرده و ماورای طبیعت را می بینند یا می شنوند.
به عنوان نمونه به این مکاشفه که برای یکی از آنان پیش آمده، عنایت کنید :
وی می گوید : ظهر یک روز گرم برای خواندن فاتحه برای اموات به قبرستان رفتم. در آنجا ناگهان صدای ناله ی بسیار سوزناکی را شنیدم. نخست فکر کردم عرب ها طبق رسمی که دارند مشغول داغ زدن شترهای خود هستند. با خود گفتم : عجب آدم های قسی القلبی هستند که این کار را در گرمای شدید ظهر انجام می دهند! امّا چیزی نگذشت که متوجه شدم صدای ناله از نزدیک من و از داخل یک قبر می آید!
مرحوم شیخ بهائی رضوان الله علیه نیز قضیه ای را از عارفی که در مقبره ای از مقابر تخت فولاد اصفهان سکونت داشته نقل می کند که بنابر نقل مرحوم شیخ عباس قمی از این قرار است :
وی گوید : روز قبل در این قبرستان جماعتی جنازه ای را آوردند و در اینجا دفن کردند و رفتند. ساعتی بعد ناگهان بوی خوشی به مشامم خورد که از بوهای این دنیا نبود. با تعجب به چپ و راست خود نگاه کردم، جوان خوش صورتی را در لباس پادشاهان دیدم که به سوی آن قبر می رود، و همین که کنار قبر نشست ناپدید شد و گویا داخل قبر رفت.
چیزی نگذشت که بوی بسیار آزار دهنده ای به مشامم خورد که از هر بوی بدی نفرت انگیزتر بود. در این هنگام متوجه شدم که سگی به طرف همان قبر رفت و مانند آن جوان کنار قبر پنهان شد.
من همچنان در حیرت و تعجب بودم که آن جوان با حالی پریشان و بدنی مجروح از قبر بیرون آمد و از همان راهی که آمده بود بازگشت. به دنبال او رفتم و از وی خواهش کردم که حقیقت ماجرا را برایم بگوید.
گفت: من عمل صالح این میت بودم و آن سگ عمل غیر صالح او بود. من مأمور بودم در قبر بمانم و با صاحب آن مأنوس باشم. از اینرو کوشیدم آن سگ را از قبر بیرون کنم، امّا وی مرا مجروح ساخت و نگذاشت با او باشم، لذا از قبر بیرون آمده و او را با آن سگ وا گذاشتم.
به خدا پناه می بریم از سخط و عذابش و از او از رحمت واسعه اش مسألت می طلبیم.
بلی همچنان که مرحوم شیخ بهائی رضوان الله علیه نیز در پایان این جریان اشاره فرموده، تجسم اعمال و صورت یافتن آنها متناسب با اعمال خوب و اعمال بد، حقیقتی است که در روایات نیز بدانها اشاره شده است.
در این رابطه مکاشفه ی عجیب دیگری از زبان شخصی قبرکن نقل شده که عبرت انگیز است.
گوید : بر بالای سردابی رفتم که میتی را در آن خوابانده بودند. از آنجا عقرب بزرگی به اندازه ی یک لاک پشت را دیدم که پای او را نیش می زد!
من تصورکردم که از عقرب های این عالم است، لذا کلنگی را که در دست داشتم از بالا به طرف آن پرتاب کردم تا او را خلاص کنم، امّا ناگهان دیدم نیش بزرگ خود را بر بالای سر گرفته و به طرف من حمله ور گردید!
از وحشت پا به فرار گذاشته، به شدت از آنجا دور شدم. در این هنگام نهر آبی در مقابل خود دیدم که شخصی در فاصله ی زیادی از من درآن نهر مشغول آب تنی بود. خود را به سوی نهر رساندم و به عقب نگاه کردم. عقرب را دیدم که به کنار نهر آمد و نیش خود را در آب فرو کرد و بازگشت.
آرام آرام بازگشتم و با تعجب متوجه شدم بدن شخصی که مشغول آب تنی بود در اثر زهرآن عقرب متلاشی شده است!
نعوذ بالله من خزی الدنیا و عذاب الآخره. ما از دور چیزی به گوشمان می خورد. خدا نکند کسی به عذاب اخروی گرفتار شود. عذاب آخرت به هیچ وجه قابل قیاس با عذاب های دنیوی نیست. حالا این مکاشفه بیانگر چه قضیه ای بوده و این عذاب نتیجه ی چه عمل ناپسندی بوده است، خدا می داند. بسا این عقرب حاصل زخم زبانی باشد که شخص به آن مبتلا بوده و مردم را پیوسته با نیش زبان خود آزار می داده است.
بهشت و جهنم عالم برزخ را ما خودمان می سازیم. اعمال نیک ما حور و قصر و گل و میوه می شود و اعمال بد نیز ظلمت و مار و عقرب به وجود می آورد.
انسان در عالم برزخ با ملکات خود محشور است. کسانی که ملکاتشان خوب است همواره با باغ وگل و آب و درخت و ... سر و کار دارند و در عالم خواب یا عالم کشف، همین امور را مشاهده می کنند و وقتی می میرند در همانجا خواهند بود.
امّا اگر خدای ناکرده، دارای صفات بد و ملکات ناپسند باشند مثل کسانی که همواره در صدد آزار و اذیت مردم اند، نوعأ با حیوانات درنده، مار و عقرب و اژدها، آدم های سیاه و بد قیافه و مناظر وحشتناک مواجه شده، غالباً در جنگ و دعوا و چاقو کشی به سر می برند که در واقع اینها صورت اعمالشان است که در باطن آنان به وجود آمده و به شکل های مختلف در عالم خواب وعالم برزخ ممثل خواهد شد.
اهل سیروسلوک نوشته اند و به تجربه نیز رسیده است که انسان می تواند با اعمال نیک و صفای باطن در همین دنیا چشم برزخی پیدا کند و صورت اعمال خود را عیناً مانند عالم برزخ ببیند. اولین چیزی که چنین افرادی مشاهده می کنند، صورت اعمال خودشان است. و فایده اش این است که اگر مشکلی در آن باشد می توانند با توبه و انابه و استغفار و توسل، آنرا مرتفع سازند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بالین جوانی که در حال احتضار بود حاضر شدند و به او فرمودند : بگو: لا اله الا الله. لیکن جوان نتوانست بگوید.

من کان آخر کلامه لا اله الا الله دخل الجنة.

کلید بهشت، گفتن لا اله الا الله است، البته بشرطها و شروطها . یعنی لا اله الا الله با حقیقت، که همان ولایت است. حالا چقدر شقاوت و چه اندازه بد بختی است که انسان در آخرین لحظه ی حیات و زندگی از این کلید سعادت محروم بماند و موفق به آن نشود و یا اگرهم موفق شود از شرط لازم یعنی ولایت برخوردار نباشد.
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله هر چه تکرار کردند، جوان نتوانست آنرا بر زبان جاری کند. آن بزرگوار از بانوئی که در آنجا حاضر بود پرسیدند : آیا این جوان مادر دارد؟ عرض کرد : من مادر او هستم. سؤال کردند : آیا از او ناراضی هستی؟ پاسخ داد : بلی، اکنون شش سال است که با او صحبت نکرده ام! فرمودند : از او راضی شو. گفت : یا رسول الله! خدا به رضایت شما از او راضی باشد.
ناگهان زبان جوان باز شد. حضرت فرمودند : بگو: لا اله الا الله. سپس پرسیدند : چه می بینی؟ پاسخ داد : مرد سیاه بد قیافه ای را با لباس های کثیف و بوی گند می بینم که گلو و راه نفس مرا گرفته است.
در واقع با گفتن لا اله الا الله، داخل عالم ماوراء این عالم می شود و اول چیزی که می بیند صورت گناه و عمل خودش می باشد. اینک مادرش از او را راضی شده، حال باید خدا هم او را ببخشد.
حضرت فرمودند : بگو: "یا من یقبل الیسیر و یعفوعن الکثیر إقبل منّی الیسیر و اعف عنّی الکثیر إنک انت الغفور الرحیم".
جوان این کلمات را بر زبان جاری ساخت. پرسیدند : اکنون چه می بینی؟ عرض کرد : مردی سفید، با صورتی زیبا و بوی خوش و لباس های نیکو را می بینم که نزد من آمده و آن مرد سیاه می خواهد برود.

با شفاعت رسول خدا و ذکر این کلمات، گناه او بخشیده شد و آثار عمل ناپسند او مرتفع گردید. اگر مورد این لطف قرار نمی گرفت، آن شخص بد قیافه همیشه با او می ماند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : این کلمات را تکرار کن سپس پرسیدند : چه می بینی؟ عرض کرد : آن مرد سیاه را نمی بینم و آن شخص سفید نزد من است. و سرانجام آن جوان با آن حال خوش از دنیا رفت.
همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند : هنگامی که مرا به آسمان بردند، وارد بهشت شدم و ملائکه ای را دیدم که در آنجا مشغول ساختن بنا (و قصرهای مجللی) با خشت هایی از طلا و نقره هستند، اما گاهی دست از کار می کشند.
روشن است که دست کشیدن از کار به سبب خستگی نیست. زیرا خستگی از لوازم جسم و عناصر اربعه است و چون ملائکه از عالم ماده نیستند خسته نخواهند شد، بنابراین باید سبب دیگری در این کار باشد.
حضرت می فرمایند : از آنان پرسیدم: سبب اینکه گاهی کار می کنید و گاهی دست از کار می کشید چیست؟ گفتند: دست می کشیم تا برای ما مصالح بیاید. گفتم : مصالح شما چیست؟ پاسخ دادند : قول مؤمن در دنیاست که می گوید: "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله الکبر". لذا هر گاه این تسبیحات را بگوید مشغول ساختن بنا می شویم و وقتی بازایستد دست از کار می کشیم.
بلی، عالم برزخ، صورت اعمال آدمی است. مصالح آنرا خودش می فرستد و عمل اوست که برایش قصر و باغ یا خدای ناکرده آتش داغ می سازد. انسان باید مواظب رفتار و گفتار خود باشد. علاوه بر آن باید بدانیم که اعمال ما در همین عالم و در زندگی مان، در جلب نعمت و سلب توفیق، وسعت و تنگی روزی، گرفتاری و دفع بلا و... مؤثر است. "ربّ کلمة سلبت نعمة" . چه بسایک کلمه ی بی مورد نعمت عظیمی را از انسان سلب نماید. حیف است که موجودات عالم همه غرق در ذکر و تسبیح خدا باشند و انسان در غفلت و بطالت به سر برد و مواظب گفتار و کردار خود نباشد.
http://sadeghin.net/Speech/Sermon/AlameMaVara.html
  • رسول سبزی
۰۲
مرداد

عارف واصل مرحوم حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی (قدس سره)

آیت بزرگ معرفت و محبت ،عارف ربانی حضرت حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی رحمه الله شخصیتی است که درایام جوانی جذبه ای از جذبات حضرت حق تعالی اورا دگرگون ساخته و خاکسار خاندان عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین نموده تا به جایی رسید که در سن جوانی مرحوم آیت الله انصاری همدانی رحمه الله درباره ایشان فرموده بودند :

"که ایشان به مقام موت رسیده اند "

عالم بود به علمی که نوراست  وخدا هدایت هرکه را اراده کند ،در دل او می نهد .

حجت الاسلام والمسلمین سیدعباس موسوی مطلق نقل می فرمایند:

در یکی از شبها که در محضر شان بودیم ،یکی از حاضرین گفت :آقا این حرفهائی که می زنید الهام است ،وحی است ،غیب می گویید، چیست ؟

حضرتشان فرمودند :"من غیب نمی گویم ،شما غیب می گویید من آنچه را میبینم می گویم .شما ندیده حرف می زنید ،شما برزخ ندیده حرف می زنید ،مرگ ندیده ا ید ،موت و علی ندیده اید حرفش را می زنید و..."وسپس فرمودند :

                                    درپس آئینه طوطی صفتم داشته اند

                                    آنچه استاد ازل گفت بگو ، می گویم

وبعد فرمودند :

                                    از کرامات شیخ ما اینست

                                    شیره را خورد گفت شیرین است


  • رسول سبزی
۳۱
تیر

جملات قصار آیت الله کشمیری


توسل کنید به خود امام زمان علیه السلام، خدا را به حق امام زمان قسم دهید.

-هر وقت متقی شدید، زمینه خدمت امام زمان (عج) رسیدن، فراهم است.

-روزی یک ساعت با حضرت خلوت کنید. در جای خلوت زیارت آل یاسین بخوانید


-امامان مقام جمع الجمعی و ولایت مطلقه دارند و غیر ایشان ندارند.


-ملاقات با امام زمان (عج) ممکن است ولی نوعاً خواب یا مکاشفه است.


http://erfanekeshmiri.ir/pages/ghesar

  • رسول سبزی
۲۳
تیر

تصاویری از عارف بزرگ مرحوم ایت الله سیدعبدالکریم کشمیری(شاگرد ایت الله قاضی)



منبع http://erfanekeshmiri.ir/pages/gallery


  • رسول سبزی